چرا کارگردانان محبوب جشنواره کن از سوژه سینما دست نمی کشند؟
به گزارش کهن پارس، پرده دوم (The Second Act) فیلم کمدی کانتن دوپیو که چهاردهم مه آغازگر جشنواره فیلم کن 2024 بود، درباره پشت صحنه بیمار و شوم یک فیلم است. و این تنها یکی از چند فیلم هفتاد و هفتمین دوره جشنواره فیلم کن است که درباره فیلمسازی و فیلمسازان است. کریستوف انوره، پل شریدر و جان ماند از جمله کارگردانان کن 2024 هستند که آثارشان نیمه خودزندگینامه ای است. کمدی کریستوف انوره مارچلوی من (Marcello Mio) که در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن 2024 حضور دارد، کیارا ماستریانی را در نقش نسخه ای از خودش دارد. کارگردان لباسی مردانه به او پوشانده و در قیاس با پدر فقیدش مارچلو ماستریانی ظاهراً هویت او را به خود گرفته است.
آه کانادا (Oh, Canada) پل شریدر، درامی در بخش مسابقه جشنواره داستان یک مستندساز (ریچارد گیر) را روایت می نماید که دارد قصه زندگی اش را در یک مستند تعریف می نماید. مهم نیست (It Doesnt Matter) درام جاش ماند داستان دو دوست را دنبال می نماید که زندگی شان را روی یک ویدئو ضبط می نمایند. من نیستم (Cest pas moi) فیلم نیمه مستند نیمه داستانی لئوس کاراکس تا حد زیادی یک خودانگاره است که تصاویر واقعی از فیلم ها و زندگی او را شامل می شود. و درام یک فیلم ناتمام (An Unfinished Film) لو یه که در بخش اکران های ویژه به نمایش عایدی، به گروهی از فیلمسازان چینی می پردازد که دور هم جمع می شوند تا پروژه ای ناتمام را تکمیل نمایند.
این درست است که در جشنواره کن 2024 بیشتر از حد معمول فیلم درباره سینما و فیلمسازی به نمایش درمی آید اما همه شان از یک قرار معین این جشنواره تبعیت می نمایند؛ چیزی را بساز که می شناسی اش. به هر حال، هشت و نیم (8 1/2) فدریکو فلینی هم که سال 1963 جایزه اصلی کن را با خود به خانه برد، داستان هنرمندی مبتلا به مورد جدی سدّ نویسندگی را روایت می کرد. یا کمدی درام عاشقانه فرانسوا تروفو روز به جای شب (Day for Night) که ده سال بعد در افتتاحیه جشنواره فیلم کن به نمایش عایدی، قصیده ای در وصف زندگی سر صحنه فیلمبرداری بود.
همین طور آرتیست (The Artist)، فیلم تحسین شده میشل آزاناویسوس که یک بوسه گرم عاشقانه به دوران سینمای صامت بود، سال 2011 در جشنواره فیلم کن سر و صدای زیادی کرد. اما همه این فیلم هایی که درباره بیزینس سینما ساخته شده اند، همواره در گیشه پیروز نبوده اند. در ازای هر سانست بلوار (Sunset Boulevard) به کارگردانی بیلی وایلدر و روزی روزگاری در …هالیوود (Once Upon a Time … in Hollywood) به کارگردانی کوئنتین تارانتینو که در جشنواره کن به نمایش عایدی، تحسین شد و بعد در گیشه هم به پیروزیت دست یافت، یک اد وود (Ed Wood) ساخته تیم برتون یا بارتون فینک (Barton Fink) ساخته برادران کوئن هم هست که فروش شان در حد اعتبار و جایگاهشان نیست.
پل شریدر یکی از کارگردانان کن که فیلمش در این دوره از جشنواره درباره فیلمسازی است، در این باره می گوید: این ها فیلم های بسیار خوبی درباره فیلمسازی هستند اما معمولاً خیلی بومی هم هستند. در آه کانادا هدف شریدر اقتباس از رمانی نوشته راسل بنکس بود؛ نویسنده ای که سال 1998 شریدر کتاب دیگری از او را به فیلم تبدیل کرد. فیلم رنج (Affliction). او درباره تازه ترین فیلمش گفته است: این مستند در مستند فیلمساز در حال مرگی را با یک دستگاه پیشرفته نشان می دهد که اجازه می دهد او و مصاحبه نماینده اش خودشان را در یک قاب ببینند. این در کتاب نیست. ارول موریس اولین بار از این تکنیک استفاده کرد. بنابراین، من هم وقتی می خواستم تصویر یک مصاحبه را بگیرم، به این فکر کردم که حالا چطور جالب ترش بکنم.
جاش ماند هم در مهم نیست از تکنیک فیلم توی فیلم استفاده نموده است. او در این باره می گوید: یک دوست (با بازی جی ویل) در موقعیت پیچیده ای قرار گرفته و دارد تمام امریکا را می شود تا راه حلی برایش پیدا کند. دوستی دیگر (کریستوفر ابوت) شخصیت جی را تشویق می نماید که قصه های زندگی اش را فیلم کند تا تمام مشکلاتی را که با آن ها روبرو است، نشانش دهد. هر دوشان زندگی شان را با گوشی موبایلشان ضبط می نمایند و این یک جور روان درمانی برای هر دو است. من می خواستم تا آنجا که امکان دارد واقعی به نظر برسد و زاویه دید هر دو شخصیت را نشان دهد.
فیلم کاراکس من نیستم به پیشنهاد مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو پاریس ساخته شد. آن ها از او خواستند یک فیلم کوتاه خودزندگینامه ای بسازد. تهیه نماینده فیلم کاراکس درباره این پروژه گفت: ما وقت زیادی نداشتیم، اما ایده را نگه داشتیم و آن را به پروژه بلندپروازانه تری تبدیل کردیم. در این فیلم، کاراکس صحنه های از فیلم های خودش را با تصاویری از زندگی شخصی اش ترکیب نموده و نتیجه، یک جور پرتره از قرن بیستم و زمانه ماست، و در عین حال، شخصی هم هست.
ایده اولیه مارچلوی من انوره از اینجا آمد که او می خواست فیلمی درباره بازیگر زنی بسازد که دچار بحران هویتی شده است. از همین ایده به اینجا رسید که از همکار دیرینه اش کیارا ماستریانی این اجازه را بخواهد که فیلمش را درباره او و پدرش مارچلو ماستریانی بسازد. انوره متوجه شد که اگر لباس مردانه به تن کیارا بکند، شباهت بسیار زیادی به مارچلو پیدا می نماید. او از کیارا خواست که چند صحنه و لحظه از فیلم های کلاسیک پدرش را بازسازی نمایند. برای اینکه چاشنی فراواقعگرایی بیشتر شود، از مادر کیارا، کاترین دونو و همکاران معروفش مثل ملویل پوپو هم دعوت کرد تا نقش خودشان را در فیلم بازی نمایند.
انوره درباره فیلمسازی درباره سینما گفته است: همه فیلمسازان دوست دارند درباره سینما فیلم بسازند. و من همواره می دانستم که اگر خودم بخواهم فیلمی درباره سینما بسازم، تمرکزم روی بازیگران خواهد بود. مخصوصاً زمانی که دیگر کار نمی نمایند. زمان تصویربرداری برای ما فیلمسازان عجیب و رازآلود است. چون وقتی این بازیگران به صحنه می آیند، تو نمی دانی از کجا آمده و وقتی کار تمام می شود و می رود نمی دانی کجا خواهد رفت.
منبع: variety
منبع: دیجیکالا مگ