غزل شماره 136 حافظ: دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

به گزارش کهن پارس، غزل شماره 136 حافظ در زمان شاه شجاع و هنگامی سروده شده که حافظ خود را به شاه نزدیک نموده و در این راه بین او و حسودان درگیری ایجاد شده است. حافظ می گوید من دامن دوست را با کوشش بسیار و خون دل خوردن به دست آورده ام و اکنون به نیرنگ دشمنان آن را رها نخواهم کرد. در ادامه اضافه می نماید که هر بی سر و پایی شبیه به دوست نیست.

غزل شماره 136 حافظ: دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

خبرنگاران | سرویس فرهنگ و هنر

دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد

آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم

این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد

دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست

به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد

عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت

نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد

سروبالای من آن گه که درآید به سماع

چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد

نظر پاک تواند رخ جانان دیدن

که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد

مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست

حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد

غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن

روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد

من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف

تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد

بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست

طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد

〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰

تعبیر فال حافظ شما

کسی را دوست داری که بسیار لطیف و زودرنج است و افراد زیادی دوستش دارند، گاهی از این اتفاق ناراحت می شوی. صلاح خداوند این گونه است و تقدیر الهی را نمی توان تغییر داد. به او اعتماد داشته باش و به حرف دشمنانت گوش مده. با مردم با مهربانی رفتار کن و سر جنگ و دعوا نداشته باش. هرکسی نمی تواند وارد دل تو شده و محرم اسرارت گردد. در انتخاب دوستان صمیمی دقت کن. یاری و مدد دریافت از خدا را هرگز فراموش مکن.

〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰

شاهد فال:

غزل شماره 137 - دل از من برد و روی از من نهان کرد

〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰

غزل شماره 136 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

کد مولتی مدیا

دانلود

فیلم اصلی

معنی و تفسیر غزل شماره 136 حافظ

بیت اول

دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد

ما نمی توانیم به آن حلقه پیچ در پیچ دو زلفان یار دست یابیم. بر عهد و پیمان تو و باد صبا هم اعتمادی نیست. زلف دوتا مویی است که از وسط به دو قسمت تقسیم و به دو طرف چهره ریخته شده است.

✦✦✦✦

بیت دوم

آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم

این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد

من در راه رسیدن به تو، تمام کوشش خودم را به کار خواهم بست، ولی قدر مسلم این است که قضا و سرنوشت را نمی توان تغییر داد.

✦✦✦✦

بیت سوم

دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست

به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد

من به دامان وصال دوست با صد خون دل خوردن رسیدم بنابراین نمی توانم با فریبی که دشمن بخواهد مرا گمراه کند، آن را رها کنم و از دست بدهم.

✦✦✦✦

بیت چهارم

عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت

نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد

چهره یار را در زیبایی نمی توان با ماه آسمان مقایسه کرد؛ چرا که نمی توان دوست را به هر بی سروپایی تشبیه کرد.

✦✦✦✦

بیت پنجم

سروبالای من آن گه که درآید به سماع

چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد

وقتی که یار بلند بالای من به دست افشانی و پایکوبی برخیزد، جامه و کسوت جان چه ارزش و اهمیتی دارد که پاره پاره نگردد؟

✦✦✦✦

بیت ششم

نظر پاک تواند رخ جانان دیدن

که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد

فقط چشمی که پاک و بی آلایش باشد می تواند صورت محبوب را ببیند، زیرا که در آیینه جز با نگاه پاک و باصفا، نمی توان نگریست. در اینجا رخسار یار به آیینه تشبیه شده است.

✦✦✦✦

بیت هفتم

مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست

حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد

مسئله سخت عشق در توان دانش و تفکر ما نیست و این قضیه را با این تفکر غلط و علم کوتاهمان نمی توانیم حل نماییم.

✦✦✦✦

بیت هشتم

غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن

روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد

حسادت عاشقانه مرا از اینکه همه اهل جهان عاشقت هستند، کُشت، اما نمی گردد که هرلحظه با خلق خدا جنگ و ستیزه کنم.

✦✦✦✦

بیت نهم

من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف

تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد

من چه می توانم به تو بگویم در حالی که لطافت طبع نازک تو، به اندازه ای است که حتی آهسته هم نمی توانم دعایت کنم؛ چه برسد که حرف دیگری بگویم.

✦✦✦✦

بیت دهم

بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست

طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد

دل حافظ قبله ای بجز کمان ابروی تو ندارد و در دین و آئین ما نمی توان بجز تو را پرستش کرد

منبع: setare.com
انتشار: 15 اسفند 1399 بروزرسانی: 15 اسفند 1399 گردآورنده: parskohan.ir شناسه مطلب: 709

به "غزل شماره 136 حافظ: دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد" امتیاز دهید

1 کاربر به "غزل شماره 136 حافظ: دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد" امتیاز داده است | 4 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "غزل شماره 136 حافظ: دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید