ربات های خوبی ساخته ایم اما بی پولی سد راه مان شده
به گزارش کهن پارس، این روزها در آستانه 10 سالگی آزمایشگاه تعامل انسان و ربات (Taarlab) دانشگاه تهران هستیم. آزمایشگاهی که با هدف همگرایی مباحث مختلف رباتیک و هوش مصنوعی و با درنظر دریافت کاربردهای صنعتی در سال 1391، به همت دکتر مهدی طالع ماسوله، دانشیار دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه تهران و با همکاری دکتر احمد کلهر، دانشیار دیگر این دانشکده تاسیس شد.
از وبسایت ویکی پدیا دیدن نمایید.
در این آزمایشگاه مباحث مختلف رباتیکی طی چند سال اخیر در محورهای تحقیقاتی آن قرار گرفته است و پروژه های متعددی برای پیشبرد اهداف معین شده، تعریف شده اند.
با این که در آغاز کار آزمایشگاه، بیشتر پروژه ها صرفا دارای هدف پژوهشی بود، اما اکنون عمده پروژه های در حال اجرا در آزمایشگاه تعامل انسان و ربات، کاربرد صنعتی و تجاری دارد.
به همین منظور از اهداف اصلی آزمایشگاه تعامل انسان و ربات، پیوند دانش فنی - علمی با کاربردهای صنعتی در حوزه رباتیک و هوش مصنوعی است.
دکتر مهدی طالع ماسوله، موسس و مدیر آزمایشگاه تعامل انسان و ربات، دوران تحصیل خود را در رشته مهندسی مکانیک از کارشناسی تا دکتری در دانشگاه لاوال کانادا گذرانده است.
او آغاز علاقه و فعالیتش در زمینه رباتیک و هوش مصنوعی را از سال های دوم و سوم مقطع کارشناسی می داند.
دکتر طالع ماسوله از سال 91 به ایران بازمی گردد و به عضویت هیات علمی دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه تهران درمی آید.
او همان سال آزمایشگاه تعامل انسان و ربات را هم راه اندازی می نماید. این آزمایشگاه تحقیقاتی با داشتن مسائل متنوعی که این روزها مبتلابه ارگان های مختلف کشور است، محیط پویا و نیروی انسانی متبحری دارد که به لطف همین ها زنده مانده و اکنون برای تولد 10 سالگی خود آماده می گردد. این مناسبت سبب شد با مدیر و موسس این آزمایشگاه، درباره اوضاع پژوهش های رباتیکی در این آزمایشگاه و دغدغه و احتیاجهای محققان کشور به ویژه در حوزه رباتیک و هوش مصنوعی گفت وگو کنیم.
آقای دکتر، ضمن تبریک 10 ساله شدن آزمایشگاه تعامل انسان و ربات، برای آغاز اگر موافق باشید بفرمایید ایده ساخت ربات های مختلف در آزمایشگاه تعامل انسان و ربات از کجا کلید می خورد؟
بسیار سپاسگزارم. ببینید، ربات هایی که ما تا به امروز ساخته ایم، عمدتا ربات هایی هستند که پیشتر در کشورهای دیگر ساخته شده اند، جواب خودشان را پس داده اند و به صورت تجاری استفاده می شوند. ما هم تغییرات و نوآوری هایی روی آنها پیاده نموده ایم. البته این موضوع بدی نیست. ما اگر نتوانیم کارها و پروژه های پیشین جهان را یک یا چند بار اجرا کنیم و دانش فنی آنها را به دست آوریم، بعدتر هم کاری نمی توانیم انجام دهیم. گاهی ربات ها را براساس بودجه مان می خریم. زیرا دانشجوی ما احتیاج دارد تا با ربات ها و فناوری های جدید آشنا گردد و با آنها کار کند. یکی از دیگر نقاط ضعف ما، نبود امکان دیدن و استفاده از ربات های ساخته شده کشورهای دیگر است.
در وبگاه آزمایشگاه شما دیدیم بیشتر روی ربات های موازی کار می کنید. کمی درباره این ربات ها و این که چرا این حوزه را انتخاب نموده اید، برای خوانندگان جام جم شرح دهید.
چند سال است ربات های موازی در جهان به مرحله تجاری رسیده اند و از حالت دانش فنی و فناوری خارج شده اند. بااستفاده از این نوع ربات ها می توان دخالت دست را هنگام بسته بندی مواد غذایی و بهداشتی در کارخانه ها حذف کرد و دقت و سرعت عمل کار را افزایش داد. به کارگیری این ربات ها در جهان کاملا مرسوم و عادی است، ولی ما در کشور هنوز این ربات ها را زیاد نمی بینیم. از این رو سراغ این دسته از ربات ها رفته ایم. به همین دلیل نیز نسخه های مختلفی از آن را در آزمایشگاه ساخته ایم تا اگر در آینده به مرحله تجاری سازی رسیدیم، پایه ریزی های آن اجرا شده باشد، همین طور دانش فنی آن را کسب و نیروی انسانی مورد احتیاج را نیز آموزش داده باشیم.
ولی همه اینها احتیاج به حمایت های بلاعوض دولت و شرکت های صنعتی دارد. ما تعدادی از این ربات های موازی را ساخته ایم، ولی احتیاج داریم حداقل دو نمونه از ربات های موازی را بخریم که پولش را نداریم! داشتن دست کم دو نمونه از ربات های موازی شرکت های معتبر در داخل آزمایشگاه به ما یاری می نماید اطلاعات بیشتری به دست آوریم و تحقیقات مان را گسترش دهیم.
در کنار ساخت ربات های مختلف چقدر به سمت تجاری سازی محصولات تان رفته اید؟
ما در آزمایشگاه تعامل انسان و ربات نسخه های متفاوتی از هر ربات را می سازیم تا به دانش فنی آن دست یابیم، بعد بتوانیم نمونه کارآمد آن را بسازیم و درنهایت نمونه صنعتی یا تجاری آن آماده گردد. هدف ما از ابتدا نیز فعالیت های پژوهشی، صنعتی و کاربردی بوده است و تا جایی که امکانات اجازه داده با صنعت همکاری نموده و احتیاجهای آنها را رفع نموده ایم. ما در این آزمایشگاه، با تجاری سازی فاصله زیادی داریم، ولی راه آن را هم بسیار آهسته، طی می کنیم. علت اصلی این موضوع هم، مسائل اقتصادی و هزینه های بسیار بالای تامین قطعات است. ما تا یک حدی می توانیم همه چیز را خودمان بسازیم و حتی همین خودتان بسازید هم احتیاجمند بودجه است. از طرفی اصلا منطقی نیست وقت و انرژی مان را صرف ساخت موتور و سنسور کنیم. ازاین رو مجبوریم سراغ خرید قطعات باکیفیت پایین تر برویم یا قید خریدشان را بزنیم، چون بودجه نداریم. اگر شرایط به همین منوال باشد، صنعت مجبور است محافظه کار باشد و با اینرسی بالا ادامه بدهد.
اگر قرار است تحولی در صنعت کشور ما رخ دهد، اینها از دل شرکت های دانش بنیان و دانشگاه ها بیرون می آید. به امید این که نه فقط از آزمایشگاه من، بلکه از همه آزمایشگاه ها حمایت خاصی گردد.
رابطه بین استفاده از هوش مصنوعی و استفاده از نتایج پژوهش ها در این حوزه را در صنایع کشور چطور ارزیابی می کنید؟
باید گفت صنعت استقبال نموده، ولی ادامه دار نبوده است. آنچه جلوی این همکاری مداوم را گرفته، مسائل اقتصادی است. تا امروز اگر اتفاقات خوبی هم افتاده، برگرفته از توان بالای نیروی انسانی مان بوده است. در توسعه هوش مصنوعی، همواره نیروی انسانی نقش مهمی دارد و نیروهایی که تربیت نموده ایم، دستاوردهای خیلی خوبی داشته اند. اما در هوش مصنوعی فقط احتیاج به دانش ذهنی نیست و در کنار آن، به سخت افزارهای متعددی احتیاج است. حقیقتا شرایط امروز برای ما دست وپاگیر است، آن قدر قیمت ها بالاست که عملا بچه ها نمی توانند در هیچ کاری جلو بفرایند و این فرایند آهسته ناامیدی و سرخوردگی ایجاد می نماید. در صورتی که در بسیاری از آزمایشگاه خارج از کشور، این هزینه های نجومی ما، اصلا برای شان هزینه به حساب نمی آید.
فکر می کنید آزمایشگاه تعامل انسان و ربات، 10 سال دیگر و در 20 سالگی اش چه دستاوردهایی خواهد داشت؟ به نظر شما رباتیک و هوش مصنوعی تا آن زمان به کجا رسیده است؟
به این سوال جواب قطعی نمی توان داد، زیرا 10 سال در برابر فرایند کنونی رشد هوش مصنوعی و پیشرفت های رباتیک و دانش، عدد بسیار عظیمی است. از طرفی ما هم در کشور گاهی به علت مسائل مدیریتی و اقتصادی از جهان عقب می مانیم. برای مثال 10 سال پیش، چه کسی تصور می کرد قیمت امروز پراید به حدود 140 میلیون تومان برسد؟! در زمینه علمی هم شرایط همین طور است و نمی توانم بگویم 10 سال دیگر در آزمایشگاه ما چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا به پای آزمایشگاه های خارجی می رسیم یا عقب تر می افتیم؟ اگر ثباتی وجود داشت، می توانستم به سوال تان پاسخ دهم.
ولی با فرض این که شرایط کنونی ثابت باشد و اوضاع بدتر نگردد، به نظرم 10 سال دیگر در زمینه رباتیک و هوش مصنوعی از نظر تربیت نیروی انسانی شاید وضع خوبی داشته باشیم، ولی این که چقدر توانسته باشیم از این افراد خوب استفاده کنیم، چشم انداز روشنی نمی بینم. اگر شرایط دانشجوی ما برای خرید یک لپ تاپ یا سخت افزارهای مورد احتیاجش همین باشد، کماکان عقب خواهیم ماند. من شهادت می دهم رشدی که آزمایشگاه ما در سال های اول تاسیس خود داشت، خیلی بهتر بود. امروز گرچه کارهای بهتری انجام می دهیم، ولی فرایند آن کندتر شده است.
در ایران و در حوزه استفاده از ربات ها و هوش مصنوعی، به نظرتان چقدر ضعف، خلأ قانونی و نبود سیاستگذاری داریم؟
تابه حال نشنیده ام در زمینه استفاده از ربات و هوش مصنوعی، قانونگذاری یا کار مدون و معینی اجرا شده باشد. در حال حاضر صرفا قوانینی برای مالکیت اقتصادی و معنوی دستاوردها وجود دارد. اما آنچه من از خطوط فراوری مجهز به ربات ها دیده ام، باز هم با استانداردهایی که در جهان برای استفاده از ربات و طول عمر استفاده از آن درنظر گرفته می گردد، فاصله زیادی دارد. تقریبا می توان گفت استاندارد یا قانون مدونی در این زمینه وجود ندارد، زیرا به خاطر مسائل اقتصادی، در بسیاری از خطوط فراوریمان از ربات های دست دوم استفاده می گردد. وقتی شرایط این گونه است، شما نمی توانید دنبال سیاست گذاری و قانون گذاری باشید. ماجرا مثل این است که خیابانی آسفالت شده و استاندارد داشته باشیم و بخواهیم تابلو یا چراغ هدایت نصب کنیم. ولی وقتی جاده ناهمواری داریم که اصولی ساخته نشده، قوانین اصلا برای چنین خیابانی اجراشدنی نیست. پس اول بستر کار را باید درست پیاده سازی کنیم تا بعد روی آن قانون گذاری گردد.
با توجه به این مسائل، آیا پیش آمده که با خود فکر کنید به کانادا برگردید و تحقیقات تان را آنجا دنبال کنید؟ چه انگیزه ای یا دلیلی شما را آزمایشگاه تعامل انسان و ربات دانشگاه تهران نگه داشته است؟
آدمی هر راهی را که انتخاب کند، چه علمی باشد یا کاری، تجاری و... بی شک راستاهای مختلف، هرکدام با مزایا و معایب خودشان دربرابرش قرار خواهد گرفت و نمی توان گفت کدام راستا بهترین راه است یا این که آیا راهی که همه می فرایند، بهترین است. انتخاب راستاهای مختلف زندگی نیز به خود فرد برمی گردد. من هم از راستای که انتخاب نموده ام، خوشحالم. اما راضی نیستم! درست است که هر راستای با چالش همراه است، اما باید دید این فراز و نشیب ها در راستای کار شماست یا در حاشیه آن. من تمام توانم را برای آزمایشگاه تعامل انسان و ربات می گذارم. ولی جامعه و نهادهایی که باید حمایت نمایند، کار چندانی نمی نمایند. آزمایشگاه تعامل انسان و ربات، نتیجه چند سال زحمت من و دانشجویانم بوده است. آنچه برای ادامه راه به من انگیزه می دهد، همین چارچوب و ساختار آزمایشگاه و دانشگاه تهران است و اجازه نمی دهد آزمایشگاه را رها کنم، بروم و همه زحمات خودم و دانشجویانم از بین برود. از طرفی، ورای این که شما در کدام نقطه جغرافیایی زندگی کنید، تعلقاتی دارید و آدمی هم به آنها دلبسته می گردد.
در راستا مطالعات تان چه وقت هایی خیلی امیدوار یا خیلی دلسرد شده اید؟
وقتی می بینم ارزش کار افراد علمی نسبت به کارهای دیگر در کشورمان پایین تر است، دلسرد می شوم. در همه جای جهان کسی که وارد کارهای علمی می گردد، به خصوص در مقطع دکتری و هیات علمی، هدف اولش مسائل اقتصادی نیست، بلکه عشق و علاقه است. ولی قرار هم نیست که فرد مسائل اقتصادی داشته باشد و نبود حمایت های اقتصادی شامل حالش گردد. بسیاری از دانشجویان، اعضای هیات علمی و قشر دانشگاهی کشور، حداقل امکانات را به عنوان یک محقق ندارند، تجهیزات آزمایشگاهی به راحتی در اختیارشان نیست و اعتمادی که به آنها می گردد، به مراتب بسیار کم است.
راه دور نرویم، همین یک سال پیش سیل عظیمی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی و حتی اعضای هیات علمی ما وارد بازار بورس شدند. حالا یا با سرمایه خودشان یا سرمایه ای که قرض نموده بودند. وقتی می بینم جامعه علمی ما با یک حرکتی که از اول هم اشتباه بوده، منحرف شده است، ناراحت می شوم. آنها به جای آن که بر کار دانشگاهی شان تمرکز داشته باشند، به دلیل دغدغه های اقتصادی سوار جو به وجود آمده در بورس شده بودند.
این حمایت از جامعه علمی چگونه باید صورت بگیرد؟ باز شدن گره این مشکل در دست وزارت علوم است یا دانشگاه ها؟
مسائل پیچیده تر از آن است که یک وزارتخانه یا دانشگاه بتواند حلش کند. اصلا فضای علمی را کنار بگذارید و شرایط خوابگاه های دانشجویان را در نظر بگیرید. دانشجویی که استراحت و تفریح خوبی نداشته باشد، چطور می توان از او انتظار خروجی خوبی داشت؟ کیفیت خوابگاه ها و فضای استراحت دانشجویان مان را وقتی با کشورهای دیگر مقایسه کنیم، تفاوت های خیلی زیادی را می بینیم. از همین مسائل کوچک که مشکل علمی هم نیستند، مسائل عظیم تر آغاز می گردد. حالا همین آزمایشگاه ما را با آزمایشگاهی مشابه در خارج کشور از نظر امکاناتی که در اختیار دانشجویان قرار می گیرد تا همکاری دانشگاه، صنعت و سازمان ها، مقایسه کنید.
اوضاع بسیار متفاوت است و می بینید مسائل همین طور بیشتر می گردد، مثل مشکل سربازی دانشجویان پسر ما و دغدغه دانشجویان دختر ما برای اشتغال در فضای فنی. قطعا این دغدغه ها و مسائل بر عملکرد علمی دانشجویان تاثیر می گذارد. یا وقتی دانشجویی فارغ التحصیل می گردد، ارزش گواهی خاتمه تحصیلاتش به اندازه یک ورق سفید است. درحالی که باید مثل اوراق بهادر باشد تا وقتی دانشجو وارد جامعه شد، او را روی هوا ببرند و همه شرکت ها پذیرای او باشند. وقتی چنین حالتی را در کشور نمی بینیم، دانشجو هم با چند ایمیل و مصاحبه ساده، به راحتی جذب دانشگاه های معتبر جهان می گردد. آنها ارزش کاغذی را که خودمان صادر نموده ایم، بهتر از ما می دانند. پس دانشگاه های معتبر ما به وظیفه خود یعنی تعلیم و تربیت نیروی انسانی باتوجه به امکانات و بودجه هایی که دارند، خیلی خوب عمل نموده اند و قطعا اشکال از دانشگاه ها نیست.
ولی این که چرا نیروی انسانی تربیت شده در جامعه ماندگار نیست، نشان دهنده نبود گنجایش در بازار کار ماست. وقتی هم می پرسیم چرا حمایتی وجود ندارد، یکی می گوید وظیفه وزارت علوم است، دیگری می گوید وظیفه معاونت علمی و فناوری است و هرکدام از اینها هم مسؤولیت را گردن دیگری می اندازند. هرچه هم بگویید، جوابی در آستین دارند. به نظر من مدیریت کلان درستی در زمینه حمایت از اقشار دانشگاهی وجود ندارد.
ریحانه رادی - دانش / روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاین