خبرنگاران نگاهی به کتاب سیاستِ کرونا: مابین رتروتوپیا و اتوپیا

به گزارش کهن پارس، ساری - خبرنگاران - کتاب سیاستِ کرونا: مابین رتروتوپیا و اتوپیا که بتازگی توسط دکتر محمدتقی قزلسفلی عضو هیات علمی دانشگاه مازندران نوشته ، منتشر شده و در آستانه توزیع واقع شده است ، موضوع تاثیر کرونا بر سیاست و اندیشه سیاسی را به بحث و آنالیز گذاشته است.

خبرنگاران نگاهی به کتاب سیاستِ کرونا: مابین رتروتوپیا و اتوپیا

به گزارش خبرنگاران ، این کتاب به همراه مقدمه ای با عنوان کرونا ، کرونوس و کایروس در پنج فصل تنظیم شده است. نویسای رنج به سال2020 نام دارد ، دلهره های زیستن در سیاره کووید-19 ، کار روشنفکری و مساله کرونا ، اندیشیدن به توسعه و مابین رتروتوپیا و اتوپیا؛ به سوی فلسفه سیاسی پساکرونا عناوین پنج فصل این کتاب است که از سوی انتشارات امید صبا منتشر شده است.

نویسنده در کتاب سیاست کرونا : مابین رتروتوپیا و اتوپیا به این موضوع پرداخته است که پدیده ویروس کرونا را به خصوص در حوزه اندیشه سیاسی و عمل سیاستگری چگونه می توان تحلیل کرد ؟ ، آیا این پدیده از دیگر جنبه ها به عنوان یک حادثه دوران ساز قابل آنالیز و تامل است ؟ آیا می توان کرونا را به عنوان یک رخداد در راستا کرونوسی زمان ، به امکان و فرصتی برای مواجهه بهتر با بحران های مشابه و از این قرار تغییری بنیادین در زندگی آدمی و گرانیگاهی معرفتی - اخلاقی برای در نگریستن به هستی و موقعیت سخت آن تلقی کرد؟

دکتر محمدتقی قزلسفلی، دانشیار دانشگاه مازندران در باره هدفش از نوشتن این کتاب به خبرنگار خبرنگاران گفت : ویروس کرونا (کووید 19) نیز مانند تمامی پدیده ها و رخدادهای کلان توانسته آثار مادی و معنوی زیانباری برجای بگذارد و این پیامدها خود سبب اثرگذاری بر سیاست داخلی و خارجی کشورهای درگیر شده است. چنان که تحلیل گران و آگاهان مسائل اقتصادی و اجتماعی می گویند باید در ماه ها و سال های آینده همچنان به چالش با مسائلی پرداخت که این ویروس با خود به همراه آورده است.از عرصه اقتصاد داخلی کشورها تا اقتصاد بین الملل، مساله حکمرانی، رابطه دولت ها و مردم و نظام سلامت شهروندان تا مسائل زیست محیطی این دامنه اثرگذاری ادامه داشته و دارد.

مشروح گفت و گوی خبرنگاران با این صاحب نظر سیاسی را در زیر می خوانید :

خبرنگاران : در باره انتخاب نام کتاب برای ما بگویید ؟

عنوان فرعی مندرج در کتاب یعنیرتروپیا و اتوپیا به نسبت این بحران و مقوله اندیشه و نظریه پردازی در جهت یک زندگی نیک، مبتنی بر بهره وری از سلامت ، امنیت و علاقه مندی است. بسیاری در هنگام مواجهه با این بحران ممکن است در ذهن خود اینگونه برداشت نمایند که پدیده و ویروسی که بیش از 80 میلیون نفر را بیمار نموده و در قرنی که خود را مفتخر و یا متکبر بر پیشرفت در نظام دانش و تکنیک نشان می دهد، نزدیک به یک میلیون و 800 هزار نفر را به کام مرگ کشانده ، به ما این هشدار را می دهد که تمام دنیایی که امروز داریم و آن تکنیکی که ما را در انقیاد خود گرفته و امکان سیطره بر طبیعت را فراهم ساخته چگونه خود را ناتوان نشان داده است. این رخداد نشان داد که شرایط بیولوژیک بشر چقدر آسیب پذیر است و چگونه توان اقتصادی و نظام سلامت در معنای دنیای علیرغم کوشش ها هنوز ناکافی است. به راستی آیا کرونا بازتاب جنگ طبیعت علیه زیاده خواهی های آدمی نیست؟ گو آنکه بیشتر بیماری های عفونی و ویروسی می تواند ناشی از فعالیت های مخرب بشری باشد. گویی بخشی از کرد و کارهای بشر بیشتر شبیه جنگ زیست محیطی بوده و بالطیع آثار آن اکنون هویدا گشته است.

آشکار است که نمی توان به صورت نوعی مواجهه بنیاگرایانه با همه تکنولوژی و دانش عداوت کرد و دل به گذشته گرایی که به تاسی از زیگوند باومن اسمش را گذاشتیم رتروپیا دل به گذشته طلایی خوش کرد و زمانی را جست که نه پیشرفتی بود نه دانشی و البته همه چیز همه خوب وعالی بود! بدیهی است که چنین خواست و آرزویی بی معناست هرچند با رویکرد هنجاری و انتقادی هم باید گفت اتوپیاگرایی و جست و جوی جامعه آرمانی که محصول تکنولوژی و دستکاری قانون طبیعت برای هر نوع زیستی که انسان میل بدان نموده هم ناممکن و اساسا زیانبار خواهد بود. اگر نگاهی به آثار هنری و فلسفی که از نیمه دوم قرن بیستم تا به امروز به نگارش درآمده داشته باشیم به خوبی چنین دنیای دیستوپیایی را که از دل اتوپیاهای وابسته به تکنیک و سیطره بر طبیعت برآمده مشاهد می کنیم. به این اعتبار کتاب در نقد گذشته باوری و اتوپیاگرایی به نگارش درآمده و این دعوتی است به نوعی اتوپیای معقول و دست یافتنی ناشی از بینش معقولانه و مسئولانه بشر که من با عنوان میکرواتوپیگ از آن سخن گفته ام. به عبارت دیگر میکرواتوپی شرایط واقعبینانه ای را که جامعه بشری می تواند با تعامل و امکانات خود به آن برسد ، مورد آنالیز قرار داده است.به این معنای اخلاقی و مسئولانه تک تک ما واجد وظیفه برای کوشش در راستای چنین جامعه ای هستیم.

شوربختانه بعضی مسائل اتفاق افتاده در حاشیه این پاندمی نشان داد که به ویژه دولت های عظیم این بحران را به بهانه ای برای برجسته کردن ملی گرایی ستیزه جویانه تبدیل کردند و بر شعار اول دولت من راه را برای تعامل و همکاری در سطح دنیای که احتیاجمند برخورد درست با چنین مسائلی است، بسته اند. در راس این دولت ها نظام سیاسی ترامپی بود که این رخداد را بهانه ای برای تمایز دوست/دشمن به معنای اشمیتی قرارداد. کرونا نشان داد ادعای کشورها برای زیستن در دنیای واحد هنوز در حد یک شعار است. مثلا همین مساله که کدام کشور این ویروس را ایجاد نموده و مسایل مربوط به بهداشت و فراوری واکسن مرزبندی های سیاسی را بار دیگر تیره و تار نموده و نگرانی که سازمان های بین المللی و سازمان دنیای بهداشت داشت نشان می داد که آمریکایی ها برای کشورهای دیگر خط و نشان کشیدند ، اروپایی ها هم به همین دلیل سیاست خارجی خود را تنظیم کردند.

من باور دارم یا حداقل تصور می کنم که این یک کار اخلاقی و مسئولانه برای بحران های بعدی نیست و با توجه به پیش بینی ها که ورود دنیا به بحران هایی اینچنینی را دور از ذهن نمی داند ، می توان اینگونه برداشت کرد که کرونا تنها آزمونی بود برای بحران های بعدی تا سیاست مداران و متفکرین را دغدغه مند کند و به این باور مشترک سوق دهد که این یک واقعیت انکار ناپذیر است که همه ما در یک کشتی نشستیم به این معنا که بحران های اقتصادی و زیست محیطی یا حتی یک مساله بهداشتی به راحتی و به سرعت می تواند شهرها، کشورها و حتی قاره ها را طی کند و به سرعت به یک دغدغه دنیای تبدیل گردد. همان طوری که در خصوص کرونا 210 کشور یعنی همه کشورها آلوده شدند، در بحران های دیگر نیز می تواند انتظار چنین اتفاقی را داشت. ولی اینکه یک کشور بتواند به تنهایی با یک چنین بحرانی مقابله کند ناممکن است. البته می توان و باید از تجربه ها آموخت. چه بسا می توان تجربه های مفید کشورمان را انتقال داد و در مقابل برای بهره مندی از بهترین شیوه نظام سلامت و امنیت هستی شناختی که ناشی از کوشش دیگران است نگاه مثبت داشت. اساسا دنیا ، این دهکده دنیای همان طور که آلریش بک گفته در لحظه های ریسک و خطر زندگی می نماید.

خبرنگاران : آیا دنیا برای تغییر سیاست به سمت راه میانه، (میکرواتوپی) آماده است؟

خوب همان طور که جان راولز به درستی گفته نظریه ها نوعی آرمانشهری واقع بینانه و ناشی از مواجهه با رنج ها، و معضلات و بحران ها هستند و بالطبع می توانند به زمینه ای جدی برای اندیشیدن و عمل تبدیل شوند. معمولا رویکرد اهالی فلسفه و نظریه پردازی به وطر تاریخی اگر نگویم بدبینانه لااقل با نگرانی همراه بوده است. به این اعتبار باید اعتراف کرد که دنیا برای این راه میانه هنوز آماده نیست. چه بسا کرونا یک نوع نظام ژئوپولتیک به وجود آورده ، خطوط تمایز و اختلاف را میان کشورهای غربی و آسیا برجسته ساخت.به نظر می رسد ما در سطوح مختلف فردی، گروهی، نهادها ، دولت ها و سازمان ها احتیاج به بازاندیشی مسئولانه داریم. به یک کار جدی و عمل مسئولانه احتیاج است تا کشورها و سازمان های بین المللی دور یکدیگر جمع شوند و مسئولیت ها و وظایف مختلف را بر اساس توان و امکانات برای خود تعریف نمایند.

در این راستا حضور و کوشش رسانه ها بسیار ضروری و الزامی است و در کنار رسانه ها باید عرصه های آموزشگاه دانشگاه ها و نهادهای مردمی بر دولت های عظیم و ثرتمند و نیز نهادهای بین المللی فشار آورندتا با جدیت بیشتر و نگاه مبتنی بر عدالت منصفانه برای کاهش شکاف ها و بهره مندی برابر مردمان دنیا از امکانات و مزایای تحولات مثبت شریک شوند. مسئولیت پذیری دنیای یعنی سرمایه گذاری معنوی و اقتصادی و تشویق فرد یا افراد و انگیزه ها و اید ه هایی باشد که برای زندگی سعادتمندانه بشریت در کوشش هستند. کرونا از یک سو کوشش پزشکان و پرستاران و ایثارهایی به یاد ماندنی چنین کسانی را در خاطرها جاودانه کرد و در عین حال نشان داد دیوارهایی از سوتفاهم و اختلاف نظر در گوشه کنار دنیا از بحران برای تمایزگذاری و تفاوت گذاری سو استفاده می نماید.

خبرنگاران : تاثیر کرونا بر سیاست و روابط میان ملت ها چه بوده است ؟

اولین و مهم ترین تاثیر کرونا این است که می توان از آن به عنوان یک رویداد دوران ساز معرفی کرد که من در کتاب از واژه بزنگاه کایروسی استفاده کردم. یک فصل در کتاب است با عنوان کرونا کرونوس و کایروس که کرونوس همان توالی معمولی تاریخ بوده که در همه زمان ها در حال اتفاق است و کایروس در حقیقت لحظه های تاریخی است که یک اتفاق باعث هوشیاری است. از نظر من کرونا همان کایروس یا در حقیقت دوران ساز است و بر اساس همین ویژگی همه نگاه می نمایند چه دستاوردها و معضلاتی داشته و دارد. از دستاوردهای این دوران کشورهایی هستند که توانستند پیروزیت خوبی در مدیریت ویروس و همچنین بازیابی اجتماعی و اقتصادی کسب نمایند و اکنون نیز الگوی فرهنگی و اقتصادیشان و همچنین الگوی بهداشتی آن ها باید مبنایی برای کشورهای دیگر باشد. به عنوان مثال قرار است کنفرانس اقتصادی داووس در سال 2021 در کشور سنگاپور برگزار گردد به این معنی که کرونا نشان داد آسیا بیشتر از آمریکا و اروپا قابل اعتماد است. یعنی پیروزیت هایی که این کشورها در کنترل ویروس کرونا کسب کردند و بعد مسائل اقتصادی سیاسی و ایجاد امنیت برای انسان ها نشان می دهد که مجموعه آسیا پیروز تر عمل کرد.

تا پیش از این در اینگونه اتفاقات تصور می شد که اروپا پیروز تر از دیگر نقاط دنیا عمل کند ، ولی در واقعیت این طور نشد و کشورهای موجود در اتحادیه با تمام ظرفیت های فرهنگی ، اقتصادی و تکنولوژیک نتوانست خوب عمل کند. آمار بالای مرگ و میر در اروپا و آمریکا نشان داد که این کشورها نتوانستند در حد انتظار عمل نموده و در رویارویی با بحران ها مدیریت مناسب داشته باشند. ولی در آسیا چه فرهنگ عمومی خود مردم و سازوکارهایی که سیاستمداران در این زمینه انتخاب کردند و چه آمادگی اقتصادی و آمادگی بهداشتی آن جامعه و در حقیقت برای بحران و معضلات آمادگی داشتند و می توان نتیجه مدیریت کرونا را یک دستاورد دانست و مورد استفاده برای کشورهای دیگر قرار بگیرد.

مسئله مهم دیگر این است که پاندمی کرونا در واژه ژئوپولتیک الگوهای حکم رانی و اندیشه های سیاسی را در مقابل هم قرار داد. مثلا این سئوالا ت را مطرح است که الگوی لیبرال غربی پیروز تر عمل نموده یا الگوی آمرانه چینی؟ راه درست این است که انتخاب را به این یا آن محدود نکنیم. در کتاب نیز به همین مساله اشاره نمودیم که در واقع هیچکدام از اینها به تنهایی کافی نیست و در حقیقت قرار دریافت اینکه این دو الگو ، تنها الگوهای مورد انتخاب برای ارائه تصویری از دنیا بهتر هستند ، ایجاد نگرانی می نماید. همینجا اشاره کنم به دیدگاه جالب آمارتیا سن متفکر هندی الاصل که در ایضاح منطق عدالت در دنیا معاصر بر استفاده از تمام تجربه ها، حتی بهره گیری از ارزش های معنوی ادیان شرق و اسلام و... اشاره نموده است. از این قرار دنیا در بحران کرونا و کروناهای در راه، به چنین بیشن گسترده احتیاجمند است.

نظام دنیای احتیاج دارد از حالتی که فقط یک الگو همه راهکارها را در اختیار دارد خارج گردد زیرا اینکه تنها یک تفکر سیاسی و الگوی حکم رانی بتواند قدرت عمل داشته باشد و به تنهایی بحران ها را مدیریت کند دیگر مورد قبول نیست . اگر چنین الگویی نتیجه مثبتی داشت می توانست بحران کرونا را بسیار سریع پایان دهد زیرا بسیاری معتقدند که آثار اقتصادی و زیانهای محیط زیستی، معضلات اجتماعی، فرهنگی و روانی ویروس کرونا تا سال های سال ادامه خواهد داشت.باید به این نکته نیز اشاره نمود که نباید تصور کرد با آمدن واکسن گفت ما این مساله را حل کردیم و بحران تمام شد. در واقع با توجه به اینکه آثار و پیامدهای ویروس کرونا سال های آینده نیز وجود دارد. پس اینکه بگوییم یکی از الکوهای حکم رانی پیروز بوده یک نوع خوشبینی و ساده انگاری است. باید دنیا هوشیار باشد و متفکران دنیای وظیفه دارند این نکته را برجسته نمایند بخش هایی از دنیا که به واسطه فقیر و یا محرومیت و تحریم های دنیای خسارت و آسیب دیده اند می تواند به مراکز بعدی ایجاد بحران دنیای تبدیل شوند. بایستی الان در این شرایط عدالت دنیای به سمتی حرکت کند که این کشورها نیز به همکاری دعوت شوند و دیوارهای سوتفاهمی که ایجاد شده و پشت خودخواهی های سیاست مداران پناه گرفته باید به واسطه این بحران رفع گردد.

نوعی تعامل و نوعی همکاری دنیای ایجاد گردد و کشورها سرمایه گذاری نمایند روی سازمان هایی مثل بهداشت دنیای تا آن شکاف ناشی از نابرابری موجود بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای کمتر توسعه یافته احتیاج است که مورد توجه جدی قرار بگیرد. زیرا بحران های آینده ممکن است شرایطی همچون عواقب ویروس کرونا را تجدید یا تشدید کند. همان طور که یکی از متفکران ایرانی به درستی اشاره نموده است، رهایی از خطر پاندمی ها در خود خطر، یعنی شیوه هستی که به چنین دنیا سخت پاندمی زده منجر شده، واقع شده است. برای مواجهه درست و معقولانه از رخدادهایی این چنین و زیست متمدنانه آنچه احتیاج داریم بودن و کوشش برای زیستن در دنیای متفاوت از دنیایی است که اینک از جهاتی معوج و پر مخاطره گشته است.

منبع: ایرنا
انتشار: 19 بهمن 1399 بروزرسانی: 19 بهمن 1399 گردآورنده: parskohan.ir شناسه مطلب: 538

به "خبرنگاران نگاهی به کتاب سیاستِ کرونا: مابین رتروتوپیا و اتوپیا" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "خبرنگاران نگاهی به کتاب سیاستِ کرونا: مابین رتروتوپیا و اتوپیا"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید